پلتفرم چیست؟ پلتفرم یک مدل از کسبوکار است که با تسهیل تبادلات مالی و غیر مالی بین دو گروه یا بیشتر، ارزشآفرینی می کند. برای رسیدن به این هدف، کسبوکار باید یک شبکه بزرگ و مقیاسپذیر از کاربران و ارائهکنندگان خدمات ایجاد کند که در هر لحظه و بدون معطلی قابل دسترسی باشد. در واقع پلتفرمها بازارچهها و جامعههایی ایجاد میکنند که در یک شبکه درهمتنیده، با مشتریان و کاربران در ارتباط هستند.
پلتفرمها از جمله شبکههای اجتماعی و یا سرویسهای خدماتی مثل اوبر، به طور مستقیم انبار و زنجیره تامین را ایجاد نمیکنند. در واقع میتوان گفت پلتفرمها ابزار لازم را برای تولید ندارند؛ به جای آن، پلتفرمها ابزار ایجاد ارتباطات را تولید میسازند.
یک پلتفرم موفق با کاهش هزینهها و تسهیل تبادلات، ضمن ارائه خدمات بهتر به مشتریان، امکان رشد اکوسیستمهای دیجیتالی را فراهم میکند. برای مثال امروز شما می توانید کالاهایی را که در دوردستترین نقاط کشور تولید میشوند را با یک اشاره و با خیال راحت از رسیدن کالا به دستتان، سفارش دهید؛ اتفاقی که قبل از ایجاد مفهوم پلتفرم، امکانپذیر نبود.
چه کسبوکاری پلتفرم نیست؟
باید به یاد داشته باشیم که پلتفرم در واقع یک مدل کسبوکاری است. خیلی از مردم پلتفرم را با یک اپلیکیشن و یا یک وبسایت اشتباه میگیرند، اما پلتفرم فقط یک نرمافزار نیست. یک پلتفرم یک مدل کسبوکاری کلی است که مشتریان و ارائهدهندگان خدمات را در کنار یکدیگر قرار میدهد.
رایجترین استفاده اشتباه از عبارت پلتفرم بین شرکتهای SaaS اتفاق میافتد. این شرکت از عبارت پلتفرم برای توصیف یک مجموعه از محصولات و نرمافزارهای خودشان استفاده میکنند. برای مثال به احتمال زیاد شنیدهاید که یک شرکت ادعا کند یک پلتفرم کامل برای بازاریابی محصولات ارائه میدهد. در چنین مواردی عبارت پلتفرم تنها برای بازاریابی بهکار میرود و درواقع شرکتهای SaaS، هنوز هم یک کسبوکار خطی بهشمار میروند.
«در قرن جدید دیگر زنجیره تامین به تنهایی ارزش یک کسبوکار را مشخص نمیکند. این که یک کسبوکار چه شبکهای را میتواند راهاندازی کند از این که چه چیزهایی دارد مهمتر است.»
الکس موزاعد، بنیانگذار Applico
چرا به کسبوکارهای سنتی و غیرپلتفرمی کسبوکارهای خطی میگویند؟ چون عملیاتها و فرایندهای این کسبوکارها به وسیله تعاریف زنجیره تامین به خوبی قابل توصیف است. برای مثال شرکتهای Saas محصول میسازند نه یک شبکه، بنابراین آنها زیرساختهای لازم و اقتصاد پویای مورد نیاز پلتفرمها را ندارند.
به طور خلاصه، کسبوکارهای خطی با فروش محصول یا سرویس به مشتریان خود در پایین زنجیره تامین ارزشآفرینی میکنند. هر کسبوکاری را که بتوان در این تعریف گنجاند، یک پلتفرم نیست.
بر خلاف کسبوکارهای پلتفرمی، کسبوکارهای خطی صاحب محصولات خود هستند. برای مثال یک شرکت تولید خودرو و یا یک شرکت ارائه خدمات محتوایی مثل سرویسهای پخش فیلم، هر دو کسبوکار خطی به شمار میروند.
به یاد داشته باشید برای طراحی یک پلتفرم موفق، باید بر روی کل کسبوکار و نحوه ارزشآفرینی آن از طریق ایجاد شبکه تمرکز کنید. تمرکز اصلی یک پلتفرم بر روی ایجاد ارتباطات است نه ایجاد فناوری.
در مدل قدیمی کسبوکار، رشد نتیجه سرمایهگذاری و افزایش نیرو و منابع داخلی شرکتها بود. اما در دنیای جدیدی که مبتنی بر شبکهها است، رشد نتیجه بهرهبردن از شبکه ایجاد شده حول کسبوکار است. جمله قبلی در واقع ماهیت کسبوکارهای پلتفرمی را نشان می دهد.
کسبوکارهای پلتفرمی اقتصاد را قبضه کردهاند
مدل کسبوکاری پلتفرمی اصلا جدید نیست و قدمت آن به اولین بازارچهها در تاریخ انسانها برمیگردد.
«شما نمیتوانید بدون درک نحوه کار پلتفرمها در اقتصاد امروز موفق شوید.»
الکس موزاعد
با پیشرفت بشر، مدل پلتفرمی خود را در قالب پاساژها، بازارها و حراجیها نشان داد. اما این کسبوکارها هنوز هم به حضور فیزیکی نیاز داشتند و از این رو با محدودیتهایی موجه بودند. گستره شبکهسازی یک پاساژ محدود به یک یا چند محله و یا در نهایت یک شهر است. اما به لطف پیشرفت فناوری، حالا کسبوکارها می توانند تبادلات بین شبکههای کوچک غیرمتمرکز در سراسر دنیا را به یکدیگر وصل کنند. این موضوع سبب میشود تا پتانسیل رشد پلتفرمها به طرز چشمگیری افزایش پیدا کند.
بسیاری از غول های بزرگ فناوری مانند آمازون، فیسبوک، اوبر و یا حتی گوگل و اپل پلتفرم به شمار میروند. تعداد پلتفرمهای موفق به طور فزایندهای در حال رشد است تا جایی که پنج شرکت برتر حوزه فناوری همه پلتفرم هستند. در حال حاضر نیز بسیاری از استارتاپهای موفق و باارزشترین برندهای دنیا مانند پینترست، واتساپ، علیبابا، گیتهاب، اسلک، اسنپچت و… هم در زمره پلتفرمها قرار میگیرند.
پلتفرمها در کشورهای در حال توسعه نقش خیلی پررنگتری ایفا میکنند. اقتصاد بسیاری از این کشورها هم گام با دسترسی گسترده به اینترنت، با رشد خیلی سریعی همراه بوده است؛ و چون این کشورها زیرساختهای تبلیغاتی لازم مانند کشورهای پیشرفته را نداشتند، صنایع حول اینترنت و پلتفرمها شکل گرفتهاند. برای مثال در هند آمازون برای فتح بازار خردهفروشی هند با پلتفرمهای هندی مانند فلیپکارت و SnapDeal رقابت سختی دارد.
سرمایهگذاری بر روی پلتفرمها بیشتر است
سرمایه گذارها عاشق پلتفرمها هستند. پلتفرمهای موفق با کمک شبکهای که ساختهاند، میتوانند حوزههای مربوط به خود را قبضه کنند. به همین دلیل، سرمایهگذارها برای پلتفرمها نسبت به کسبوکارهای خطی ارزش بیشتری قائل هستند. طبق آمار S&P 500، پلتفرمها و یا کسبو کارهایی که مدل پلتفرمی بخش بزرگی از کسبوکار آنها را تشکیل میدهد، با میانگین درآمدی ۸.۹ برابری روبهرو هستند، در حالی که این رقم برای کسبوکارهای خطی بین ۲ تا ۴ است.
پلتفرمها به دلیل قابلیت رشد سریع و نرخ بازگشت سرمایه بهتر در کوتاهمدت و بلندمدت بهتر عمل میکنند. ازاینرو وقتی پای یک پلتفرم در میان باشد، توجه سرمایهگذاران جلب میشود.
کالبدشکافی ساختار کسبوکار پلتفرمی
تراکنش مرکزی یا Core Transaction در واقع معادل کارخانه در پلتفرمها است. یک پلتفرم از طریق تراکنش مرکزی ارزشآفرینی میکند. ایجاد تراکنش مرکزی صحیح مهمترین قسمت طراحی یک پلتفرم است. با وجود این که پلتفرم تراکنش مرکزی را ایجاد میکند، اما کنترلی بر روی رفتار کاربران ندارد. بنابراین ابتدا باید کاربران را جذب و سپس با قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر، شبکه را ایجاد و امکان تبادل را فراهم کرد.
در واقع چهار عملیات اصلی در پلتفرم به شرح زیر است:
- جذب کاربران
- ایجاد تعامل
- ارائه ابزارها و سرویسهای اصلی
- تعیین قوانین و استانداردها
گذار به مدل کسبو کار پلتفرمی
بعد از پاسخ به سوال پلتفرم چیست باید به سراغ این موضوع برویم که این روش و مدل کسبوکاری چه کمکی به رشد اقتصاد دیجیتال میکند. ارزش بسیار بالای پلتفرمها باعث شده است تا کسبوکارهای خطی و سنتی برای ورود به عرصه پلتفرمها دستبهکار شوند. هر کسب و کار سنتی در هر حوزهای که امکان گذار به مدل پلتفرمی را داشته باشد، باید از فرصت موجود استفاده کند. یکی از حوزههای مهم در این عرصه، حوزه مالی است. مدت زیادی است که بانکها وارد اکوسیستم دیجیتالی شدهاند و خدمات خود را بستر اینترنت ارائه می دهند. اما همانطور که گفتیم، پلتفرم یک مدل کسبو کار است نه یک فناوری؛ و برای گذار به مدل پلتفرمی نیاز به درک عمیق این مفهوم است. ازاینرو پادیوم به عنوان یک پلتفرم دوسویه و با توجه به ماموریت خود در راستای گفتمانسازی و آگاهی اکوسیستم، وایتپیپر گذار به مدل کسبوکار پلتفرمی در بانکداری را منتشر کرده است. این وایتپیپر که با زحمات زیادی تالیف شده، یک راهنمای جامع برای افرادی است که میخواهند گذار کسبوکارهای سنتی به مدل پلتفرمی را درک کنند.
دنیای آینده، دنیای پلتفرمها است
پلتفرمهای تعاملی (که امکان تعامل یکبهیک را فراهم میآورند) و پلتفرمهای سازنده (که امکان تعامل یکبهچند را به وجود میآورند) در اقتصاد جهانی روند روبهرشدی را تجربه میکنند. انواع مختلف پلتفرمها مانند محتوایی (مثل یوتیوب و شبکههای اجتماعی)، خدماتی (مثل پادیوم)، محصولی (مثل خردهفروشیهای آنلاین)، ارتباطی (مثل پیامرسانها) و… در حوزههای خود پیشرو هستند و سهم بزرگی از بازار را به خود اختصاص دادهاند. انتظار میرود این روند روبهرشد طی سالهای آتی نیز ادامه داشته باشد. بنابراین میتوانیم بگوییم دنیای آینده، دنیای پلتفرمها است.
سوالات متداول
پلتفرم یک مدل از کسبوکار است که با تسهیل تبادلات مالی و غیر مالی بین دو گروه یا بیشتر، ارزشآفرینی می کند. برای رسیدن به این هدف، کسبوکار باید یک شبکه بزرگ و مقیاسپذیر از کاربران و ارائهکنندگان خدمات ایجاد کند که در هر لحظه و بدون معطلی قابل دسترسی باشد. پلتفرمها از جمله شبکههای اجتماعی و یا سرویسهای خدماتی مثل اوبر، به طور مستقیم انبار و زنجیره تامین را ایجاد نمیکنند. در واقع میتوان گفت پلتفرمها ابزار لازم را برای تولید ندارند؛ به جای آن، پلتفرمها ابزار ایجاد ارتباطات را تولید میسازند.
باید به یاد داشته باشیم که پلتفرم در واقع یک مدل کسبوکاری است. خیلی از مردم پلتفرم را با یک اپلیکیشن و یا یک وبسایت اشتباه میگیرند، اما پلتفرم فقط یک نرمافزار نیست. یک پلتفرم یک مدل کسبوکاری کلی است که مشتریان و ارائهدهندگان خدمات را در کنار یکدیگر قرار میدهد.