صنعت بانکداری چگونه با چالشهای تکنولوژیک جدید مواجه میشود؟
صنعت بانکداری روزهای دشواری را از سر میگذراند. بحرانهای اقتصادی از یک سو و ظهور فناوریهای جدید از سوی دیگر، شیوههای مرسوم خدماتدهی بانکها را به چالش کشیدهاند.
مهسا بنیعامریان
تحلیلگر واحد امور استراژیک پاد
فناوریهای جدید قابلیتها و فعالیتهای جدیدی را در صنعت بانکداری امکانپذیر کرده و مدل فکری و الگوی رفتار مشتریان را نیز تغییر دادهاند.
شرکتهای پلتفرمی غیربانکی با کمک فناوریهای دیجیتال و با ارائه خدمات مالی نوآورانه و مشتری مدارانه، سودآورترین بخشهای زنجیره ارزش را در بانکها هدف قرار داده و بازار بانکها را کوچک و کوچکتر کرده است. شواهد نشان میدهد این تغییرات در بازارهای نوظهور، بسیار سریعتر از آنچه انتظار میرفت، در حال وقوع است.
در سال ۲۰۱۹، بروز پاندمی کرونا، چالش دیگری را پیش روی بانکها قرار داد. این پاندمی عرضه و تقاضای خدمات بانکی در کشورها را شدیدا تحت تاثیر قرار داد و اقتصاد کلان کشورها را با بحران مواجه کرد. این ویروس روشها و رفتارهای سنتی و متعارف بانکداری و ارائه خدمات بانکی به صورت حضوری و یا فیزیکی را به چالش کشاند و محدودیتهای این نوع بانکداری را نشان داد. علاوه بر آن توقف فعالیت بنگاههای اقتصادی در صنایع مختلف، آسیبهای وارده بر مشتریان بانکی که صاحبان مشاغل تولیدی و تجاری بودند، ضعیف شدن بنیه مالی مصرفکنندگان تسهیلات بانکی و تبدیل شدن آنها به بدهکاران بزرگ بانکی کشورها، سودآوری نظام بانکی را کاهش داد و عملا توازن صورتهای مالی بانکی را به هم زد. مؤسسه رتبهبندی استاندارد و پور (Standard & Poor) هشدار داد صنعت بانکداری آمریکا که در سال ۲۰۱۹، بیش از ۱۹۵ میلیارد دلار سود برده بود، در سال ۲۰۲۰ میلادی با زیان ۱۵ میلیارد دلاری مواجه میشود (ابراهیمی، ۱۳۹۹). مجموعه این عوامل به نگرانیها درباره آینده بانکها و سودآوری آنها در سالهای آتی دامن زده است.
موسسه مطالعاتی و پژوهشی مککینزی در گزارشی که در سال ۲۰۲۱ منتشر کرده تحولات گستردهای را در روند بانکداری آینده بررسی کرده است. براساس مطالعات انجام شده توسط این شرکت، میزان ارزشآفرینی بانکها در گذشته به محل جغرافیایی آنها وابسته بود. در واقع محل قرار گرفتن ساختمان بانکها در تقسیمات شهری، مهمترین عامل در میزان سودآوری بانک بود اما از سال ۲۰۱۷ به بعد، این عامل یعنی محل جغرافیایی بانکها تنها ۳۹ درصد در سودآوری بانکها تاثیر داشته و بیش از ۶۰ درصد آن به مدل کسبوکار، استراتژی بانکها، نحوه عملکرد و سایر ایدهها و ابزارهای نوآورانه بانکها وابسته بوده است. پیش از این هم در بسیاری از تحقیقات، تحولات سیلآسای تکنولوژیک در بازار بانکها بررسی و مطرح شده بود و بسیاری از فعالان این حوزه بر لزوم روزآمدسازی صنایع بانکداری در عصر نوآوریهای آنلاین تاکید کرده بودند. از سال ۲۰۱۹ با ظهور بیماری کرونا، این تغییرات با سرعتی بسیار سریعتر از آنچه پیشبینی شده بود، به وقوع پیوسته یا در حال وقوع است. این اتفاق، همه فعالان بازار را غافلگیر کرده و پیشبینی میشود اگر مشتریان بانکها با همان شدتی که در گذشته با تکنولوژیهای جدید همراه میشدند، به پلتفرمها و اکوسیستمهای دیجیتال بپیوندند، شاخص بازده اصل سرمایه (ROE) بانکها تا سال ۲۰۲۵ به کمتر از ۵.۲ درصد هم سقوط کند. این در شرایطی است که سایر عوامل محیطی مانند بحرانهای اقتصادی، اوضاع را بدتر نکنند. (Mckinsey & Company,2017)
با این اوصاف بدیهی است که دیجیتالی شدن عملیات بانکداری یکی از الزامات صنعت بانکداری است. در این مسیر، بهعنوان اولین گام اساسی، بانکهایی که هنوز به طور کامل دیجیتالی نشدهاند باید برای رقابت موثر با سایر رقبا به ابزارها و مهارتهای جدید در حوزه بازاریابی دیجیتال و تجزیه و تحلیل دادهها مجهز شوند. تحول دیجیتال در بانکداری نه تنها مزایا و سودآوری اقتصادی دارد، بلکه یکی از عاملهای اصلی حیات و بقای بانکها در آینده نزدیک است.
ظهور شرکتهای پلتفرمی
یکی از ویژگیهای ظهور اقتصاد دیجیتال، شکلگیری کسبوکارهای پلتفرمی به طور کلی و فینتکها بهطور خاص در حوزه مالی و بانکی است. بررسی شرکتهای فینتکی نشان میدهد آن دسته از شرکتها که راهکارهای نوین پرداخت به شرکتهای بزرگ ارائه میدهند، رشد سریعتری را تجربه میکنند و ۷۰ درصد از کل سرمایهگذاری تکنولوژی مالی را به خود اختصاص دادهاند (Statista Data). بر اساس پیمایش انجام شده از سوی استاتیستا (فوریه، ۲۰۱۵) واکنش بانکهای سراسر جهان به توسعه شرکتهای فینتک متفاوت بوده است. دادهها نشان میدهد، بانکهایی که از همکاری با شرکتهای فینتک اجتناب نکردهاند، خود یا برنامههایی را برای پرورش شرکتهای فینتک در نظر گرفتهاند ( ۴۳ درصد از بانکهای مشارکت کننده در پیمایش) و یا صندوق سرمایهگذاری مخاطرهپذیر برای تامین مالی شرکتهای فینتک راهاندازی کردهاند (۲۰درصد) (قلیزاده، ۱۳۹۶). البته باید توجه کرد که در سالهای اخیر ایده شکلگیری فینتکها دیگر تهدید چندانی برای بانکداری تجاری به شمار نمیآید بلکه امروزه، ظهور اکوسیستمهای کسبوکاری برای بانکها چالش برانگیز است. اکوسیستمهای کسبوکاری مجموعهای از شرکتها در صنایع مختلف هستند که برای ارائه یک تجربه یکپارچه لذتبخش برای مشتریان با یکدیگر همکاری میکنند. پیشگامان اکوسیستمهای کسبوکاری دیجیتال پیشنهادهای تازهای برای مشتریمحوری ارائه کردهاند. پیشنهادی که بسیار گستردهتر از گذشته، زنجیره ارزشی مربوط به صنایع مختلف را ایجاد و اکوسیستمهایی را خلق کرده است که هزینه مشتری را بهشدت کاهش و راحتی و آرامش را افزایش میدهد. اکوسیستمها در جریان این خلق ارزش، دادههایی بسیار کاربردی از مشتریان جمعآوری میکنند که تعاملی دوسویه و پایدار را میان مشتری و اکوسیستم ایجاد میکند. در این میان، نکته نگرانکننده برای بانکها آن است که این اکوسیستمها تصمیمات مالی بزرگ مشتریان را ساماندهی و جهتدهی کرده و مسیر حرکت سرمایههای موجود در بازار را نیز تعیین میکند.
بهعنوان مثال کسبوکار Rakuten Ichiba، بزرگترین پلتفرم خردهفروشی ژاپن با ارائه پول الکترونیک، امکان استفاده در صدها هزار فروشگاه واقعی و مجازی را ایجاد کرده و کارتهای اعتباری را برای دهها میلیون عضو خود صادر کرده است. این شرکت همچنین یکی از بزرگترین پلتفرمهای خدمات مسافرتی و گردشگری را راهاندازی کرده و یک پیامرسان به نام وایبر را هم به بازار ارائه کرده است. این پیامرسان در دوران اوج فعالیت خود توانسته بود بیش از ۸۰۰ میلیون کاربر را در سراسر جهان به خود جذب کند. همچنین کمپانی بزرگ آمازون در امریکا هم با ارائه خدمات ابری، لجستیک، لوازم الکترونیکی مصرفی و همچنین خردهفروشی به سبک قدیمی و اعطای وام برای شرکتهای کوچک و متوسط، شیوه جدیدی از ارائه خدمات را بوجود آورد. چنین شرکتهایی صنایع سنتی را با چالش جدی مواجه کردهاند و براساس تجربه منحصر بهفردی که برای مشتریان رقم میزنند، نیاز و وابستگی مشتریان را به خود روزبهروز بیشتر میکنند.
در ایران هم اوضاع، کمابیش به همین منوال است. تعدادی از شرکتهای دیجیتالی نظیر دیجیکالا ضمن ارائه خدمات گسترده در حوزه تجارت الکترونیک، از طریق محصول «دیجیپی» امکان ارائه تسهیلات و اعتبارات به کاربران خود را بوجود آورده و تجربه خوشایندی را برای مشتریان خود در مسیر خدمات مالی فراهم کرده است. همچنین اسنپ به تازگی سرویس اعتباری خود را تحت عنوان «اسنپپی» راهاندازی کرده است. با استفاده از این روش پرداخت، کاربران اپلیکیشن اسنپ میتوانند محصولات و خدمات مورد نیاز خود را بلافاصله خرید یا دریافت کنند و مبلغ آن را در پایان ماه بازگردانند.
تعامل یا تقابل با اکوسیستمها
به هر روی پیداست که ظهور شرکتهای اکوسیستمی از بسیاری جهات اقتصاد جهانی را دگرگون خواهد کرد. البته باید دانست که توسعه اکوسیستمهای کسبوکاری در تمامی حوزهها با سرعت یکسان و با شدت مشابه پیش نمیرود، با این حال تردیدی نیست که صنعت مالی و بانکی، کانون توجه شرکتهای اکوسیستمی خواهد بود.
این امر بانکها را در دوراهی استراتژیک مهمی قرار میدهد: آیا بانکها باید شرکتهای اکوسیستمی را شکست دهند یا به این جریان بپیوندند؟ بهنظر میرسد شانس اکوسیستمهای کسبوکاری نسبت به بانکها برای ورود به دنیای شرکتهای فناورانه بیشتر است. اما یک موضوع مهم در مورد بانکها وجود دارد. تحقیقات نشان میدهد که وقتی صحبت از تصمیم مشتریان برای نگهداری پولهایشان مطرح میشود، بانکها از اعتماد بیشتری نسبت به شرکتهای فناورانه برخوردار هستند. افزون براین بانکها به شکلی انحصاری، دادههای بسیار زیاد و ارزشمندی از مشتریان را در اختیار دارند و این موضوع، یکی از برگهای برنده بانکها در رقابت با شرکتهای اکوسیستمی است. همچنین با توجه به اقدام بانکها در توسعه توانمندیهای دیجیتالی چندان دور از ذهن نیست که بانکها طیف وسیعی از خدمات را ارائه داده، به مشتریان زیادی دسترسی پیدا کرده و در بازی با رقبای دیجیتال خود پیروز شوند. بر اساس برآوردهای انجام شده، بانکهایی که با موفقیت استراتژی حضور در اکوسیستم را برگزیدهاند، از طریق ایجاد همکاری و ارائه داده، میتوانند بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) خود را تا ۱۰% افزایش دهند. اما این همه ماجرا نیست. براساس بررسیهای انجام شده توسط شرکت مکنزی، بانکهایی که پا را فراتر نهاده و اکوسیستم خود را خلق میکنند، میتوانند سهمی از بازارهای غیر بانکی را نیز به خود اختصاص دهند و این امر میتواند بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) آنها را به بیش از متوسط صنعت مالی و بانکی برساند.
اما بدیهی است که استراتژی ایجاد اکوسیستم، برای تمامی بانکها امکانپذیر نیست و البته ایجاد اکوسیستم هم تنها گزینه برای سودآوری نیست. بانکها میتوانند از طریق سایر انواع روزآمدسازی مدلهای کسبوکاری، نظیر ارائه خدمات بانکداری تخصصی و متمرکز، گوی رقابت را از دیگران بربایند با این همه اگر اقتصاد اکوسیستمی، آنطور که انتظار میرود توسعه یابد، اتخاذ یک استراتژی موفق اکوسیستمی میتواند کلید آینده دیجیتال درخشان برای تعدادی از بانکها باشد.
صنعت بانکداری در ایران نیز از ظهور اقتصاد دیجیتالی و اکوسیستمی متاثر بوده است و بانکها بهمنظور خلق ارزش برای تمامی ذینفعان خود شامل سهامداران و مشتریان با چالشهای جدید و جدی روبرو هستند و در برابر تغییرات ایجاد شده باید رویکردهای نوآورانهای اتخاذ کنند.
بانک پاسارگاد نیز در راستای ماموریت و هدف خود که رشد کیفیت خدمات عمومی بانکداری و ارتقای ارزش افزوده برای سهامداران و سایر ذینفعان است، از این قاعده مستثنی نیست. همانطور که پیشتر اشاره شد، خلق و راهبری یک اکوسیستم کسبوکاری موفق میتواند یک آینده درخشان دیجیتالی برای بانکها رقم بزند. بر این اساس بانک پاسارگاد باتوجه به نقش کلیدی بانکها در توسعه اکوسیستمهای پلتفرمی، نقش بسترسازی و راهبری را به عنوان خالق و راهبر اکوسیستم برگزیده و «سرزمین هوشمند پاد» را توسعه میدهد تا به عنوان بازیگری کلیدی در توسعه اکوسیستمهای کسبوکاری حضور داشته باشد.
منابع:
McKinsey’s Global Banking Annual Review (2015 to 2020).
Mckinsey & Company (2017), Remaking the bank for an ecosystem world.
قلیزاده، محمدحسن و میثم قاسمنژاد (۱۳۹۶): بانکداری و فینتک: چالش و یا فرصت؟
ابراهیمی، سیدنصرالله (۱۳۹۹): پیامدهای کرونا بر نظام بانکداری