تغییر پارادایم در مدل کسبوکاری
با ظهور اقتصاد دیجیتال و با تخصصی شدن کسبوکارها، شرکتهایی که به طور مستقیم نیازمندیهای مصرفکنندگان نهایی را برطرف میکردند (B2C)، وظیفهی تامین مواد اولیه و تولید کالاها را از دوش خود برداشتند.
مهسا بنیعامریان
تحلیلگر واحد امور استراژیک پاد
آنها ایجاد ارزش را به وسیله دریافت و تامین منابع از تامینکنندگان (B2B) تقسیم کردند. در حالی که این شیوه تعامل کسبوکاری امروزه همچنان رایج است، اما با ظهور اکوسیستمها، رویکردهای کسبوکاری دچار یک تغییر پارادایم جدی شده است: “ارائه خدمت از اکوسیستم به انسانها (Ecosystem to Human: E2H).”
اکوسیستم کسبوکاری یک جامعه پویا و در حال تکامل از بازیگران مختلف B2C و همچنین B2B تشکیل میشود. کشف، پرداختن و برآوردن نیازهای اصلی انسان هدف نهایی اکوسیستم است. امروزه دیدگاه “کاربر محور “برگ برنده شرکتهای B2C است، اما در عصر اکوسیستمها تعامل با کاربر نهایی برای هر شرکتی ضروری است. شرکتهایی که به صورت B2B نیز فعالیت میکنند باید بدانند که رابطهشان با مصرفکننده دیگر غیرمستقیم نخواهد بود. تفکر استراتژیک E2H به این معنی است که “چگونه میتوانیم زندگی انسانها را آسانتر کنیم و با مشارکت چه کسانی؟”
ظهور اکوسیستمها و این پارادایم جدید، ضرورت ایجاد یک نگاه کلنگر در اکوسیستمهای کسبوکاری را دو چندان کردهاست. رویکردی که در آن هر شرکت هدف خود را براساس برآوردن نیازهای انسانی قرار داده و از طریق یک هویت جمعی اکوسیستم به این نیازها پاسخ خواهد داد. به منظور سادهسازی پیاده کردن این دیدگاه در فرآیندهای تصمیمگیری استراتژیک، ابزاری تحت عنوان “نقشه استراتژی اکوسیستم” توسط Ecosystemizer ارائه شده است. مزیت استفاده از این ابزار، تمرکز آن بر نیازهای کاربران، ارائه یک رویکرد ساختارمند، استفاده آسان و ارائه خروجی بصری و واضح آن است.
نقشه استراتژی اکوسیستم ابزاری برای کمک به رهبران کسبوکاری به منظور هدایت آن بر اساس استراتژی و طراحی اکوسیستم است. این ابزار بر پایه پارادایم جدید ارائه خدمت اکوسیستم به انسان و حوزه های ۱۰گانه تعریف کننده نیازهای انسانی و سه نقش فعالیتی که شرکتها در اکوسیستم میتوانند به عهده بگیرند، تعریف میشود. هدف اصلی تدوین این ابزار ایجاد یک ساختار تصمیمگیری است که اهداف زیر را دنبال میکند:
۱. ترسیم موقعیت فعلی کسبوکار در اکوسیستم
۲. تجزیه و تحلیل رقبا، روندها و تغییرات استراتژیک
۳. تدوین استراتژی اکوسیستمی آینده کسبوکار
نقطه شروع ترسیم این نقشه استراتژی، تعیین گروه مشتریان و نیازهای آنها در تمامی حوزههای دهگانه زندگی است که قرار است در آینده توسط اکوسیستم تامین شود. در این نقشه، سه نقش اصلی برای حضور ذینفعان کلیدی اکوسیستم تعریف شدهاست:
۱. هماهنگکنندگان (Orchestrator): پلتفرمهای ارائهکننده خدمات و محصولات به کاربران نهایی. این شرکتها ارتباط مستقیم با مصرف کنندگان و کاربران نهایی داشته و مدیریت رابطه با مشتری را به عهده میگیرند. هدف این شرکتها شناسایی نیازهای مشتری نهایی و تطبیق آنها با شرکتهایی است که محصولات و خدمات مناسب را ارائه میدهند. ارزش پیشنهادی این کسبوکارها ارائه خدمت و محصول به کاربران نهایی از طریق پلتفرمهای B2C است.
۲. تامینکنندگان (Realizer): ارائه کنندگان محتوا، محصولات و خدمات به کاربران نهایی.
۳. توانمندساز (Enabler): شامل شرکتهای ارائه دهنده فناوریهای محصولات و خدمات به شرکتها. توانمندسازها به طور مستقیم با مشتری و یا کاربر نهایی در ارتباط نیستند. تامینکنندگان در زنجیره ارزش کلاسیک (یعنی تولیدکنندگان/ارائهدهندگان مواد خام، قطعات، ماشینآلات/زیرساختها یا نرمافزارها) بخشی از این نقش را ایفا میکنند. ارزش پیشنهادی این دسته از کسبوکارها حمایت از هماهنگکنندگان و تامینکنندگان از طریق ارائه خدمات و یا محصولات یا پلتفرمهای B2B دیجیتال است.
نقشه استراتژی اکوسیستمهای کسبوکاری دیجیتال
کاربردی بودن ساختار نقشه استراتژی اکوسیستم ما را برآن داشت تا براساس ویژگیهای عملکردی فعلی که در اکوسیستمهای کسبوکارهای دیجیتال قابل مشاهده است، این نقشه را باز طراحی کنیم. مانند مدل پایه، ساختار کلی این نقشه براساس پاسخگویی به حداکثر نیازهای مصرفکنندگان تمامی حوزهها، کمک به کسبوکارها، تامینکنندگان خدمات و محصولات بیرونی و داخلی شکل گرفته است. از آنجایی که معمولا این خدمات و محصولات در اکوسیستمها به منظور ایجاد هماهنگی و ارائه یک تجربه یکپارچه از طریق نقاط تماس جامع به مصرفکنندگان نهایی ارائه میگردد، لایهای تحت عنوان تاچپوینتها، به مدل پایه اضافه شد. همچنین یکی از فاکتورهای موفقیت اکوسیستمهای کسبوکاری دیجیتال، ارائه زیرساختهای تکنولوژیک یکپارچه به بازیگران فعال در اکوسیستم است که هدف آن ارتقا توانمندیهای فناورانه کسبوکارها جهت ارائه خدمات جدید و دیجیتال به کاربران نهایی و ایجاد یکپارچگی میان تمامی بازیگران اکوسیستم است. لایه پلتفرمهای تکنولوژیک پایه نیز به همین منظور به مدل پایه اضافه گردید. ایجاد چسبندگی و یکپارچگی در اکوسیستم را پلتفرم مرکزی به عهده خواهد داشت.
بخشهای مختلف این مدل مفهومی از مرکزیترین لایه به شرح زیر است.
۱. گروه مصرفکنندگان:
نقطه شروع هر اکوسیستم، تعریف دامنه خدماترسانی است. تعریف دامنه ارائه خدمات با تعریف مصرفکنندگان انجام میشود. در این مدل با توجه به اینکه دامنه ارائه خدمات در اکوسیستمها میتواند بسیار متنوع و گسترده باشد، از گروه مصرفکنندگان استفاده شده است. مصرفکنندگان هر اکوسیستم میتواند طیف وسیعی از گروهها نظیر افراد، کودکان، خانوارها، بنگاههای کسبوکاری و … را در بر بگیرد.
۲. تاچپوینتها:
هر اکوسیستمی که برای مشتری و تجربه سفر آن ارزش قائل است، بایستی نقطه تماس جامع با هر مصرفکننده را متناسب با اهداف آن تعریف و بصورت مداوم رصد کند. به منظور ایجاد هماهنگی و تسهیل ارائه خدمات در حوزههای نیاز مختلف برای هریک از گروههای مصرفکننده یا در یک محیط مشخص، پلتفرم جامعی تحت عنوان تاچپوینت تعریف شده است.
۳. حوزههای نیاز مصرفکنندگان:
به منظور پوششدهی نیازهای جامعه مصرفکنندگان در این لایه، حوزههای نیاز تعریف خواهد شد. این حوزهها میتوانند در حیطههایی نظیر گردشگری، فینتک، لجستیک، آموزش، سرگرمی، کشاورزی، املاک و مستغلات، سلامت، نیازهای روزمره و انرژی تعریف شوند. تامینکنندگان حوزههای بازار در تمامی بخشهای مورد نظر، محصولات و خدمات خود را از طریق پلتفرمها به دست مصرفکنندگان و کاربران نهایی میرسانند.
۴. نقش کسبوکارها:
پس از مشخص شدن گروه مصرفکنندگان و نحوه ارتباط با آنها، بایستی کسبوکارهای فعال در اکوسیستم تعریف و مشخص شوند تا بدانیم چه کسانی در طول سفر اکوسیستم حضور خواهند داشت و در کدام حوزه برای رفع نیازهای اصلی کاربران خدمت خواهند کرد. برای ترسیم بهتر نقشه اکوسیستم ما بین سه نقش اصلی که هر بازیگر می تواند ایفا کند، تفاوت قائل شدهایم:
۱) پلتفرمهای مخاطبمحور: پلتفرمهایی که با تاکید بر تجمیع و ارائه خدمات به مصرفکننده نهایی توسعه پیدا کرده است. این مفهوم به نوعی متناظر با مفهوم هماهنگکنندگان (Orchestrator) در الگوی پایه است.
۲) پلتفرمهای کسبوکارمحور: پلتفرمهایی که بر بستر آنها امکان تامین و ارائه خدمات به کسبوکارها وجود دارد. این مفهوم به نوعی همسو با مفهوم توانمندساز (Enabler) در الگوی پایه خواهد بود.
۳) تامینکنندگان خدمات و محصولات: شامل تولیدکنندگان محصولات و خدمات و واسطههای سنتی حوزههای بازار میشود. این مفهوم یادآور مفهوم تامینکنندگان (Realizer) در الگوی پایه است.
۵. پلتفرمهای زیرساختی:
شکلگیری اکوسیستمهای دیجیتال، وابسته به تامین بستر زیرساختی تکنولوژیک است تا بتواند در جهت رفع نیازهای فناورانه پلتفرمها و ایجاد چسبندگی، انسجام و یکپارچگی میان تمامی فعالان اکوسیستم فعالیت کند. از این رو پلتفرمهای زیرساختی بهعنوان درگاهی جهت جذب، توسعه، ارتقا و ارائه خدمات فناورانه به کسبوکارهای فعال در اکوسیستم ایجاد خواهند شد.
منابع:
Kawohl, Julian & Denis Krechting (2020): The ecosystem Strategy Map, ecosystemizer.com
Walter,Matthias (2019):From Customer Journey to Ecosystem Journey Mapping, medium.co